وقتی میدونه عاشقِ بستنی ــَم و به هیحان انگیز ترین صورت ممکن برام بستنی محبوبم رو میگیره و سریع میشینیم تو ماشین و بخاری رو روشن میکنه .. دو روز دیگه امتحان دارم و بیشتر از خودم و هرکس نگران درس و تحصیلمه .. آخ که دلم میخواد از خوشخالی مثل بستنی امشب توی دستای سردم و جلوی گرمای بخاری آب بشم و سرریز بشم توی دلت وقتی میبینم اینقدر حواست به همه چی هست .. :)
نه ماه گذشته .. روزها سریع میگذرن .. رویای شیرین من ..هوا سرده .. دلم برای نوشتن خیلی تنگ شده ..
برچسبها: |تکه هایی از خوشبختی|نوشته شده توسط دختر کوچه پشتی در 21:27 | لینک ثابت + 9...
ما را در سایت + 9 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : her-words بازدید : 120 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1396 ساعت: 12:57